وبلاگ :
ديوار313
يادداشت :
اندر احوالات كارواش!
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محسن فخار
سلام اقاي خبرنگار
باغباني وارد باغش شد و ديد پسربچه اي روي درخت سيب نشسته و مشغول است. با عصبانيت گفت الان ميرم به پدرت ميگم و راه افتاد كه برود، پسربچه گفت؛ كجا ميري؟ پدرم روي درخت زردآلوست!
داش جواد داشتي ميرفتي خوونه از پياده رو برو !