مشکلات فراوان معیشتی در زندگی روزمره، باعث به محاق رفتن اندیشه در بسیاری افراد شده و این درست همان چیزی است که هدف استعمارگران و خودکامگان است.
موقعیت اقتصادی مردم روز به روز بدتر می شود و انواع قسط های سنگین برای خرید مسکن و اتومبیل و ... که از جمله ملزومات اولیه زندگی امروز به شمار می آیند، باعث ایجاد روحیه ی محافظه کاری بیش از حدی در مردم ایران شده است.
وجود این ذهنیت و ترس از دست دادن حداقل های موجود، باعث شده گروه قلیل چپاولگر، شیره ی وجود مردم کم بضاعت را تا منتهی الیه ممکن بدوشند و از طرفی این انسان های بینوا و بی خبر از همه جا و مصیبت زده و تحت سلطه ی کارفرمایان جابر، هر روز از روز قبل بیچاره تر و نحیف تر شوند و جز به سیر کردن شکم خود و خانواده به چیز دیگری فکر نکنند.
در این مسیر عوامل استعمار و استحمار در ابتدا فکر مردم را خالی و پوچ می کنند و در ادامه بهره های اقتصادی هنگفتی را از همین نفهمی نسل امروز به جیب خود واریز می کنند؛ چرا که در نبود اندیشه هر نوع بهره برداری از شخص به راحتی میسور خواهد بود و بهترین راه برای بهره کشی آسان و رایگان از مردم بی سواد و نا آگاه، خالی کردن ذهن آنها از هر گونه اندیشه ی اعتراض به وضع موجود و در عوض راضی بودن به همین حداقل ها و شکر خداوند بزرگ را در هر حالتی کردن است، بدون آنکه لحظه ای تفکر کند که یکی از بزرگترین مواهب خداوند در وجود انسان «عصیان» است که درست برای همین مواقع در نهاد انسان گذاشته شده است.
روحیه ی عصیان و اعتراض به وضع موجود در لحظات بسیار حساس و در انسان های بزرگ تحولات بسیار بزرگی را در تاریخ به وجود آورده است که نمونه ی بارز آن پیامبر اکرم (ص) است که در برابر وضع موجود آن زمان سرزمین خود عصیان کرد و اینچنین سیر تاریخ زندگی بشر را برای همیشه دگرگون کرد.
حال سوال اساسی این است که با وجود این همه قرض و قسط به انواع اشخاص و بانک ها و غیره آیا این مسئولیت بر دوش ما هست که اعتراض کنیم و با ظلم به مبارزه برخیزیم؟
آیا اصولأ لزومی دارد که خود را مخاطره بیافکنیم و حتی در ادامه به لحاظ اقتصادی با فشار مضاعفی روبرو شویم و خطر اخراج از کار و مسایلی از این دست را به جان خود و خانواده بخریم؟
در جواب می توان گفت نه؛ اما این نزدیکترین و راحترین راه است و در نهایت نیز چیزی جز بدبختی در دنیا و آخرت برای انسان ضعیف باقی نخواهد ماند، چرا که انسان خلق شده برای مبارزه با ظلم و اگر کسی در برابر وضعیت حال خود راضی باشد و از ترس قطع شدن همان یک لقمه نان صدایش در نیاید و یک عمر اسیر ظلم باقی بماند قطعأ یک مسلمان واقعی نیست.
امروز می توان از طریق معدود نهادهای مدنی موجود در جامعه که البته متأسفانه روز به روز به حکومت نزدیکتر می شوند به وضع موجود اعتراض کرد؛ بدون خطر نمی توان به مراتب بالا رسید و باید در راه اهداف متعالی از خود گذشتگی داشت.
باید با افزایش آگاهی در مردم، زمینه ی ایجاد تحول در ذهنیت همگان را فراهم کرد تا در یک طریق دموکراتیک به اعتراضات پرداخته و پاسخ داده شود.
پس باید مطالعه کرد و همزمان اندیشید.
ادامه دارد....