به نام خدا
وجود احساس مسئولیت از سوی اشخاص در انجام کارهای گوناگون، در اغلب موارد به انجام درست آن کار در آن مقطع زمانی و مکانی منجر شده است و این از موضوعات مهمی است که باید در اندیشه ی اشخاصی که در مسئولیت های مختلف مشغول به کار هستند نهادینه شود.
یکی از مهمترین نکاتی که در شروع هر کار باید به آن توجه ویژه داشت اندیشه ای است که برای آن کار در نظر گرفته شده است، به این معنی که قبل از آغاز کار باید به جوانب مختلف آن خوب فکر کرد و پیش بینی های لازم را تا حد ممکن انجام داد تا مانع از به وجود آمدن هرگونه رخداد غیر منتظره قابل پیش بینی شد که مانع از به سرانجام رسیدن آن کار شود.
تا اینجا سخن از بدیهیات بود و هر شخصی که اندکی با علم مدیریت، روشهای تحقیق و انجام پروژه های گوناگون آشنایی داشته باشد این مراحل را به خوبی می داند و احتمالاً همین مسیر از پیش تعریف شده را طی می کند، اما موضوع بحث از آن جا شکل می گیرد که در بسیاری مواقع علیرغم طی کردن این مسیر مشخص کار به نتیجه ی لازم و کیفیت مطلوب منتهی نمی شود.
در این باره می توان به تولید بی کیفیت بسیاری از صنایع و کارخانجات اشاره کرد که علیرغم وجود تشکیلات مفصل و وسیعی در تئوری، اما در نهایت یک محصول بی کیفیت و ناقص به دست مصرف کننده می رسد که مثال واضح آن صنایع خودرو سازی کشور است که به علت عدم احساس مسئولیت و پاسخگویی نسبت به جان و مال مردم درموارد بسیاری با نقص فنی روبرو هستند.
یکی از خلأهای موجود در این فرایند که قصد بررسی آن را در این یادداشت مختصر دارم عدم احساس دلهره و مسئولیت از سوی انجام دهندگان کار و یا پروژه ها است که باعث شکست در رسیدن به مقصود می شود.
اگر در مسیر تعریف شده در انجام یک کار، تمام نکات جزء به جزء اجرا شود و منطبق بر دستورالعمل های ابلاغی و غیره باشد اما مدیران آن پروژه احساس دلهره - به معنای اینکه فکر کنند این مهمترین کاری است که به آنها سپرده شده است و باید به مطلوبترین شکل ممکن انجام گیرد- نداشته باشند مسلماً آن کار به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
در ابتدا به یک موضوع خاص اشاره کنم و آن احتمال وجود خطا و اشتباه در هر سیستمی است که یک پدیده طبیعی به شمار می رود و در تمام دنیا پیش بینی مشخصی برای آن در نظر گرفته می شود که در اینجا موضوع بحث ما نیست.
وجود احساس دلهره در افراد عامل ایجاد احساس مسئولیت است به طوری که اگر هر کسی فکر کند حتی در زندگی روزمره، همه ی مردم اعمال او را می بینند و درباره ی کار او قضاوت می کنند بی شک این اندیشه در فرد یک احساس دلهره ایجاد می کند که با فهم درست آن می تواند در انتخاب عاقلانه و از روی تفکر بسیار مثبت باشد و باعث اتخاذ انتخاب و تصمیم درست شود و به پیشرفت و تعالی شخص کمک کند.
این دلهره در انتخاب و در انجام صحیح کارها در مجموع سبب شکل گیری یک روند کلی مثبت شده و اگر این فکر و اندیشه در فرهنگ به معنای کل و در همه ی مردم به وجود آید، کارها در بسیاری از مواقع به سامان شده و هر فرد سعی در رسیدن به مطلوبترین نتیجه ی ممکن از کار خود خواهد داشت.
همچنین وجود احساس مسئوایت در کارها باعث ایجاد روحیه ی مناسب برای انجام آن کار شده و کسب مطلوبترین نتیجه در این مواقع یک ارزش به حساب آمده و اگر یک کل را در جامعه برای این موضوع فرض کنیم به سامان شدن بسیاری از کارها را در پی خواهد داشت.
در پایان به نظر می رسد با توجه به روند فعلی حرکت کشور، ایران ما نیز به ترویج این دو فکر دلهره و مسئولیت نیاز دوچندانی دارد و برای این مقصود تبدیل منابع دولتی به خصوصی اندیشه ی مثبتی است چرا که صاحبان شرکت ها و کارخانه های سهامی خاص قطعاً احساس دلهره بیشتری در انتخاب خود دارند و در نتیجه به نهادینه شدن احساس مسئولیت در سطح جامعه کمک می کنند.
البته باید در عین حال به روند فعلی خصوصی سازی در ایران به علت پایمال شدن حقوق بی شماری از اقشار کم درآمد و کارگر و غیره اعتراض کرد که امیدوارم در یادداشت دیگری بتوانم به آن بپردازم.
دیوار313 ::: جمعه 86/4/22::: ساعت 11:58 صبح